چشم مادر
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود!
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.
یك روز اومده بود دم در مدرسه كه منو به خونه ببره خیلی خجالت كشیدم. آخه اون چطور تونست این كار رو بامن بكنه؟

روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت مامان تو فقط یك چشم داره! فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم. كاش مادرم یه جوری گم و گور میشد…
بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو بخندونی و خوشحال كنی چرا نمیمیری؟
اون هیچ جوابی نداد….
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشم!

سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم، اونجا ازدواج كردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی
از زندگی، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودم تا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن من.. اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه هاشو..
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا، اونم بی خبر! سرش داد زدم: چطور جرات كردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟ گم شو از اینجا! همین حالا! اون به آرامی جواب داد: اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم و بعد فوراً رفت و از نظر ناپدید شد.

یك روز یك دعوتنامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شركت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرم.
بعد از مراسم ، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون؛ البته فقط از روی كنجكاوی. همسایه ها گفتن كه اون مرده! اونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه بدن به من:

ای عزیزترین پسرم،
من همیشه به فكر تو بوده ام..
منو ببخش كه به خونت اومدم و بچه ها تو ترسوندم!
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میای اینجا.. ولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تورو ببینم!
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم!
آخه میدونی … وقتی تو خیلی كوچیك بودی تو یه تصادف یك چشمت رو از دست دادی به عنوان یك مادر نمییتونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ میشی با یك چشم؛
بنابراین مال خودم رو دادم به تو.. برای من اقتخار بود كه پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینه..
با همه عشق و علاقه من به تو،
مادرت





:: برچسب‌ها: مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : یاسین هاشمی
ت : جمعه 15 اسفند 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی